هیچ میدونی چرا انقدر فیلمای احساسی یا حتی غمناک رو دوست دارم؟ چون همه ی احساسات توی فیلم گذران. حتی اگر غمناک ترین قصه ی دنیا هم باشه نهایتش دو ساعت طول میکشه. باهاش گریه میکنی، حالت بد میشه و شاید چند ساعتی هم بهش فکر کنی ولی از همون وقتی که فیلم تموم میشه تو میدونی دیگه قصه تموم شده. دیگه دلیلی واسه غصه خوردن وجود نداره. اما امان از حقیقت زندگی. امان از وقتایی که ابر غم آسمون دلتو سیاه کنه و نباره. اونقدر نباره تا پر شی از صاعقه هایی که ختم نمیشن به بارون و روشنی هوا و شروع قشنگی ها. اون وقته که تموم غصه ها اونقدر کشدار میشن که انگار هر ساعتش هزار سال طول میکشه. انگار تموم دنیا متوقف شده تو همین لحظه های غمبار. تو همین لحظه هایی که جز دعا و امید و خدا خدا کردن هیچ چاره ای نداری. اون وقته که حتی وقتی بعد از باریدن بارون با دیدن روشنی هوا ذوق میکنی یه جایی ته دلت میلرزه که نکنه دوباره آسمون سیاه شه و سیاهیش تا ابد تمومی نداشته باشه.

میشه واسه خوب شدنش دعا کنین؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

@Medii دانستنی های طراحی سایت و سئو سایت دستپخت ویژه بانوان ایرانی Leah هنری عزم غرب شناسی گلهای پِیرنگ صنایع چوبی کافی تصنیف پاییز