توی تاکسی نشسته بودم. ماشین شخصی ای بود که بین تاکسی های خط بود و مطمئن نبودم که جزو تاکسی ها هست یا نه. به مفهوم حفاظت از جان در برابر پول فکر کردم. آخرین نفر سوار شدم چون تنها ماشینی بود که مقصدش دانشگاه بود و دیر رسیدنم حتمی بود اگر سوار نمیشدم و استادی که نباید سر کلاسش دیر میرسیدم. یه پراید خسته با یه راننده ی خسته تر با لباس های شه و کثیف و وضعیت آشفته که هیچ پولی نداشت تا حتی بتونه پول خرد کنه و انگار با آخرین پولش سیگاری که توی دستش بود رو خریده بود. سیگار میکشید و آهنگ های غمگین رو زیاد میکرد و اخم میکرد. باند چپ ماشین خراب بود و احساس درد توی گوش راستم میچرخید. سمت راستم یه مرد درشت هیکل با ظاهر لاتی و ریش بلند و بازوهای باشگاهی بود. وسط بودم و تا جای ممکن پاهاش رو باز کرده بود و من پاهامو چسبونده بودم به هم و در جمع ترین حالت ممکن نشسته بودم. بازوی نحیف منو تکیه ی بازوش کرده بود و تکیه گاه آرنجش رو ساعد دست من قرار داده بود. احساس میکردم بخشی از ساعد دست راستم گود شده و تیر میکشه. به جنبش های فمنیسم فکر کردم. به آلما توکل. فرانک عمیدی. بحث های کانال تانزانیا.سمت چپم دختری بود که از اول تا آخر مسیر به سرعت در حال چت کردن بود و کج نشسته بود مبادا من به گوشیش نگاه کنم. هوا گرم بود. حوالی یک ظهر باد داغ بهم میخورد. درد توی ساعد، درد گوش از صدای آهنگ، معذب بودن جام، بوی سیگار که بهش حساسیت دارم و نمیتونستم درست نفس بکشم. ترسی که توی وجودم بود از بیراهه رفتن های مکرر راننده واین فکر که نکنه همشون همدست باشن و منی که نفر آخر پریدم تو ماشین طعمه شون باشم.

به ثانیه شمار ضبط زل زده بودم. به فندک صورتی که توی کشوی بالای ضبط بود. چقدر بی دفاع بودم. چقدر دیگه توان جنگیدن نداشتم. چقدر جرئت اعتراض نداشتم. چقدر زندگیم سخت شده بود. چقدر به دست آوردن هر چیزی رنج داشت. دوباره به مفهوم حفاظت از جان در برابر پول فکر کردم. اولِ دعا توی سرم چرخید و توی دلم میگفتم خدایا خودت ازم محافظت کن. چشمامو بستم و اجازه دادم درد و بی دفاعی به تمام وجودم رخنه کنه. به این فکر کردم که آینده ی مبهمم واقعا ارزش این همه درد رو داره؟ نکنه همه ش بیهوده باشه. نکنه.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه لباهنگ Ryan دنیای دانلود بازی و برنامه فروشگاه دنیا الکترونیک CRM vision هیئت روضه الزهرا (س)محفل بسیجیان و رهروان ولایت شهرستان بابلسر فروش انواع لاستیک سنگین Nana تفریحات سالم4 Michelle